ورزش «حقالناس» است نه ملک شخصی (نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
علیرغم همه هشدارهای دلسوزانه که کارشناسان و رسانهها درباره مدیرانی که همه هموغم و فکر و ذکرشان رفتن به مسافرت خارجی است میدهند و مینویسند و برادرانه و خیرخواهانه از مدیران ارشد و مقامات ذیربط میخواهند که ورزش و مصلحت و سرنوشت آن را قربانی رودربایستیها و تعارفات و مصلحتاندیشیهای مخرب نکنند، با ورزش و رشتههای ورزشی مثل ملک شخصی و میراث خانوادگی رفتار نکنند، در ورزش هم پای مردم و خواستهها و مطالبات و احساسات و علائق آنها در میان است و بحث «حقالناس» جدی است و این مسائل را به خاطر عواقب دنیوی و مجازاتهای اخروی دستکم و شوخی نگیرند و... متاسفانه کمتر(نمیگوییم اصلا) گوش شنوایی وجود دارد و به همین دلیل واکنش و اتفاقی که مفید حال ورزش است و میتواند موانعی را از سر راه آن بردارد، رخ نمیدهد.
حالا و این بار میبینیم که یکی از عالیترین مقامات ورزش (محمود خسرویوفا) به صراحت و در جمع اصحاب رسانه از مدیرانی میگوید که هموغمشان مسافرت رفتن است و بس. بعضی از این مدیران پیش از بازیهای آسیایی با چرب زبانی و اصرار، قول چندین و چند مدال داده و مسئولان را مجاب کرده بودند که تیم مربوطه- و البته شخص شخیصشان- را از کیسه بیتالمال (یعنی از جیب مردم، یعنی همانها که کتاب خدا آنها را «ناس» میخواند) به این بازیها اعزام کنند تا برای ورزش ایران عزیز افتخار کسب و دل ملت را شاد کنند، اما همه میدانیم که آنها و تیم اعزامیشان یک «حلبی» هم از این مسابقات به دست نیاوردند و... البته آقای مدیر به هدفش رسید، مسافرتش را رفت و حالا هم به جای برنامهریزی برای آینده در فکر جور کردن مقدمات به منظور رفتن به سفر بعدی است!!
به راستی تکلیف چنین به اصطلاح مدیرانی که ورزش را «طعمه» قرار دادهاند تا به آرزوهای کوچک و پست خود برسند کی باید مشخص و روشن شود؟ اصلا در نظامی که اسلامی است و الگوی حکومتداری آن باید علی مرتضی(ع) باشد، مدیران ما از چه مکتب و مرامی در مدیریت و انتخاب اصحاب خود الگوبرداری میکنند؟ مگر علی(ع) خطاب به مدیران نمیگوید: «این مسئولیت امانتی است بر گردن تو، لذا مثل طعمه به آن نگاه نکنید؟!»
مگر صادق آلمحمد(ع) درباره نحوه انتخاب اصحاب و همکاران نمیگوید: «از نظر من فرفی نمیکند که امور مردم را به دست خائن بسپاریم یا ناشی و نابلد [چون نتیجه هر دو، خرابی کار مردم است]؟!» چرا یکسره دم از این بزرگان و مرام این بزرگان میزنید، اما در عمل به روشهایی متمسک میشوید و از راههایی میروید که برخلاف آموزهها و سفارشهای کسانی است که آنها را امام و پیشوای خود میدانید؟ و بالاخره چرا به قول و خطاب قرآن کریم «به آنچه میگویید، عمل نمیکنید؟» «لم تقولون ما لا تفعلون؟»